مهمونی خونه الهام جون و سلنا نازم
سلام دوستای خوبم امیدوارم حالتون خوب باشه روز پنج شنبه ما خونه دوست مجازی عزیزم الهام جون شام مهمون بودیم اول قرار بود اونا بیان شام خونه ما ولی به خاطر یه سری مشکلات مشکل نشد.من خواشتم قراو بذارم یه روز دیگه یا بریم بیرون شام بخوریم ولی الهام جون اصرار که باید بیایید خونه ما من دوست نداشتم به الهام با یه بچه کوچولو زحمت بدیم ولی بلاخره رفتیم الان تقریبا نیم ساعته که برگشتیم خیلی بهشون زحمت دادیم وومن عاشق فندق کوچولوشون شدم از همین الان دلم برا سلنا جون تنگ شده اولش سلنا یکم قربی کرد ولی بدش کلی برا خاله پریسا دلبری کرد در ضمن ما اولین بار بود که خارج از دنیای مجازی همدیگه رو میدیدیم و هییییچ تصوری از هم نداشتیم مثل برنامه بفرمایید شام بود ولی خدا رو شکر خیلی خوش گذشت انشااالللههه بازم بتونیم همدیگه رو ببینیم مممنون الهام جون به خاطر همه چیزو بوسس برای سلنا جون از طرف من از اکبر اقا هم تشکر ویژه کن.شنبه این هفته خواهر رفت دکتر و سونوگرافی کرد نی نیش 8 هفته بود و قلبش تشکیل شده خدا رو شکر سه شنبه هم مامانم مهمون داشت کل خانواده مادری به مناسبت عروسی دو تا دختر دایی ها که خیلی خوش گذشت برای اولین بارم منم یه نو پیش غذا و دسر درست کردم که همه خوششون اومده بود. فردا هم اقا رضا شوهر خواهرم داره برمیگرده انشااللله صحیح و سالم بره و برگرده.